کتاب سفید برفی اثر سارا ملانسکی، آینه، آینه ای روی دیوار زیرزمین روزی روزگاری یک آینه ی جادویی، من و داداشم را قورت داد و انداخت توی قصه ی سفید برفی. این طوری شد که ما نگذاشتیم سفیدبرفی سیب سمّی را بخورد. هورااااا! ... ولی نه، صبر کنید! اگر سفیدبرفی سیب را نخورد و نمیرد، چطوری شاهزاده ی رویاهایش را می بیند و قصه شان به خوبی و خوشی به آخر می رسد؟ ای داد! حالا خودمان باید آخر داستان سفیدبرفی را درست کنیم. تازه، بعدش هم باید یک جوری برگردیم خانه.
ثبت کلمه عبور خود را فراموش کردهاید؟ لطفا شماره همراه یا آدرس ایمیل خودتان را وارد کنید. شما به زودی یک ایمیل یا اس ام اس برای ایجاد کلمه عبور جدید، دریافت خواهید کرد.
هنوز نظری ثبت نشده
اولین نفری باشید که نظر میدهید
ثبت نظر