از دوران کودکی والدین و معلمها همیشه تلاش میکردند یک ایده به خصوص را به ما القا کنند: «مطالعه کتاب در هر ژانری باعث باهوشتر شدن آدمها میشود، به گسترده شدن دایره لغات کمک میکند و همزمان باعث رشد شخصیت و ایدههایی که داریم میشود.» این اصرار بعضی بزرگترها برای مطالعه معمولاً روی ما تأثیر خوبی نمیگذاشت و باعث میشد از کتابها زده شویم. چیزی که بزرگترها گاهی اوقات فراموش میکردند این بود که باید در انتخاب کتاب و ژانر کتاب با توجه به نیازها و علایقمان دقت کنیم و البته هر کتابی را در زمان مناسب خودش بخوانیم.
با همه اینها این گفته که کتاب خواندن ما را باهوشتر میکند اشتباه نیست. اگر به یک کتاب بسنده نکنیم و کتابهای متعددی در زمینههای مختلف بخوانیم و ذهنیت بازی داشته باشیم که پذیرای تجربهها، جهانبینیها و حرفهای گوناگون و متفاوت باشد، هوشمان هم درست مثل سایر عضلات بدن ورزیده میشود. اما خواندن کتاب در چه ژانرهایی بیشترین کمک را ممکن است به ما بکند؟
برای رسیدن به پاسخ این سوال تصمیم گرفتهایم در جهت راهنمایی آن دسته از خوانندگان (که تعدادشان هم بسیار زیاد است) که از کتاب خواندن خوششان میآید اما دوست دارند با هر کتاب چیزی به دانششان اضافه شود و همیشه در انتخاب کتاب سردرگم میشوند، ۷ ژانر کتاب و از هر ژانر چند کتاب خوب معرفی کنیم تا نقطه آغازی باشد برای شناخت بیشتر و ورود به دنیای کتابهایی که حرفهای زیادی برای گفتن دارند. در ادامه با ۷ ژانر کتاب که شما را باهوشتر میکنند آشنا میشوید.
1. تاریخی
مطالعه تاریخ برای ما خستهکننده است. که البته این موضوع برمیگردد به دوران دانشآموزی و کتابهای تاریخی که در مدارس تدریس میشود. زمان سر کلاس درس تاریخ همیشه ۲ برابر کلاسهای دیگر میگذشت و تا آخر کلاس همه دانشآموزان درحال چرت زدن بودند. مگر اینکه معلم تاریخ شما خیلی به کتاب کاری نداشت و برایتان روایات به خصوصی تعریف میکرده که شما را سرگرم نگه میداشته. به هر حال نکتهای که سعی در گفتنش داریم این است که مطالعه آکادمیک تاریخ کسانی را که علاقهای به قدم گذاشتن در این راه ندارند، زده میکند و تصویر اشتباهی بهشان میدهد.
در حالی که تاریخ مملو از شخصیتهای متفاوت، رویدادهای باورنکردنی و دورانهایی است که حال و روز امروز دنیا و برخی ممالک جهان، در کمال تعجب یکسان است. تاریخ میتواند درست مثل یک داستان هیجانانگیز باشد و ما را به وجد بیاورد، از طرفی با درس گرفتن از تاریخ میتوانیم انتظار واقعبینانهای نسبت به آینده داشته باشیم. مطالعه تاریخ روی جهانبینی افراد تأثیر زیادی میگذارد و ذهنیتتان را نسبت به چیزهای زیادی تغییر میدهد. شاید شما هم در مواجهه با بسیاری از رویدادهای جهانی یا بزرگ حیرت کرده باشید، اما وقتی تاریخ میخوانیم و میبینیم چه بلاهایی سر مردمان جهان آمده، یا حتی وقتی تاریخ شهر و دیار خودمان را میخوانیم و میبینیم چه چالشهایی را پشت سر گذاشته تا به اینجا رسیده، کمتر از بازیهای روزگار و دشواریهایی که سر راهمان قرار میدهد تعجب میکنیم. مطالعه تصمیمهایی که بزرگان و مشاهیر گرفتهاند و سرنوشت ملتها را تعیین کردهاند حتی میتواند در زندگی شخصی ما مؤثر واقع شود.
چیزی که باعث میشود تصور ما از خواندن کتابهای تاریخی مخدوش شود، این است که ما را از بچگی به سمت خواندن تاریخ سوق میدهند که اشتباه است. در نوجوانی میتوان از خواندن رمانها و داستانهای تاریخی لذت برد اما حتی اگر هم موفق شویم کتابهای خوب تاریخی را مطالعه کنیم، شاید آنطور که باید ازشان استفاده نخواهیم برد، چون هنوز زمانش فرا نرسیده (هرچند استثناهایی همیشه وجود دارند).
خواندن گذشتهمان نه تنها به دانش ما میافزاید، بلکه ذهنیت تازهای به ما میدهد و باعث میشود مسیری که جامعهمان طی کرده تا به اینجا برسد را بهتر درک کنیم، و در وهله بعدی جایگاه خودمان را در جامعه، و مسیری که طی خواهد کرد بدانیم. شناختن علت و معلولهای سنتها، آداب و رسوم و حتی ترسهایی که در یک جامعه رواج دارد از مزیتهای خواندن کتابهای تاریخی است.
اما همانطور که پیشتر گفتیم ما باید براساس سلیقه و نیازمان کتابها را انتخاب کنیم و خواندن هر کتابی برای ما مناسب نیست. همه ما به یک دوره تاریخی خاص علاقهمندیم و کنجکاویم بیشتر درباره آن دوره و مردمانی که در آن دوره زیست میکردهاند بدانیم. برای مثال یک نفر ممکن است به خاطر تماشای یک سریال جذاب به تاریخ جنگهای اروپای قرون وسطی علاقهمند شود و بخواهد کتابهایی در این زمینه بخواند، کتابهایی درباره علل جنگها، زندگی مردم در آن زمان، نقش دین و مذهب و… یا یک نفر دیگر ممکن است به تاریخ اشکانیان و به خصوص جنگهای ایران و روم علاقهمند باشد. از دوران باستان تا جنگهای جهانی اول و دوم، روایاتی که تاریخ برایمان به ارمغان میآورد نکاتی در خود دارد که با مطالعه و درک آنها لطف بزرگی به خودمان کردهایم.
2. علمی
باید تصورمان را درباره کتابهای علمی تصحیح کنیم. وقتی از کتابهای علمی صحبت میکنیم، منظور خواندن کتابهایی که درباره نظریههای علمی حرف میزنند و یا پر از فرمولهای فیزیک و شیمی و یا آموزههای زمینشناسی هستند، نیست. خواندن اینطور کتابها برای افرادی که به طور تخصصی در این حوزهها مطالعه ندارند یا این رشتهها را در دانشگاه تحصیل نمیکنند، فایدهای ندارد. اگر هم اینطور کتابها را بخوانیم چون سررشته نداریم فقط سر خودمان را درد آوردهایم.
منظور از کتابهای علمی، کتابهایی است که برای مخاطب غیرآکادمیک نوشته شدهاند و به زبان ساده کنجکاویهای ما درباره اکتشافات علمی در طی تاریخ و نحوه کارکرد پدیدههای مختلف را توضیح میدهد و به طور خلاصه، به ما یاد میدهند محیط اطرافمان چطور سازوکاری دارد. برای مثال اغلب ما درباره موضوعهایی مثل گرمایش زمین کنجکاویهای کوچک یا بزرگی داریم که دلمان میخواهد یک پاسخ کامل برایشان پیدا کنیم. برخی کنجکاویها هم به واسطه علاقهای که به یک مبحث به خصوص داریم تخصصیتر است، مثلاً بعضی از ماها به تجهیزات جنگی علاقهمندیم و دوست داریم بدانیم هواپیماهای جنگنده چطور ساخته میشوند و در جریان جزئیات پروسه طراحی و ساخت این جنگافزارها قرار بگیریم. یا شاید دوست داشته باشیم درباره تغییرات خشکیها و دریاها بدانیم. برای همه اینها کتابهایی نوشته شده که به زبان ساده این مسائل را به ما توضیح میدهند و به ما کمک میکنند شناخت بیشتری نسبت به پدیدههای اطرافمان داشته باشیم.
به طور خلاصه کتابهای علمی کتابهایی هستند که به ما توضیح میدهند چه اتفاقاتی در دنیا و جهان اطرافمان میافتد (یا حتی نمیافتد)، و به زبان ساده به چرایی و چگونگیشان میپردازند. خواندن چنین کتابهایی حس کنجکاوی و دانش و شناخت ما از موضوعات گوناگون را افزایش میدهد و باعث میشود مدام دنبال دانستن مسائل بیشتری باشیم. چیزی که به رشد ذهن ما کمک میکند، به رشد شخصیتمان هم کمک خواهد کرد و از ما آدمی داناتر و معقولتری میسازد.
3. شعر
شاید شما هم یکی از کسانی باشید که خواندن ادبیات و شعر را مفید نمیدانید و از آمدن این نوع از کتابها در فهرست ۷ ژانر کتاب که به باهوشتر شدن شما کمک میکند تعجب کرده باشید. غافلگیرتان میکند، اما خواندن شعرهای غنی و خوب از شاعران فرهیخته (و نه هرکسی که خودش را شاعر و نوشتهاش را شعر میداند)، یکی از لذتبخشترین راههایی است که شما میتوانید به هوش خود بیفزایید. خواندن شعر مستقیم و غیرمستقیم به ذهن شما کمک میکند.
حساسیت در به کار بردن واژهها در نهایت شیوایی سخن، یکی از راههای کسب خرد است و خواندن اشعار خوب چنین چیزی را به شما میآموزد. اغلب کسانی که اهل خواندن شعر هستند میگویند موقع خواندن شعارهای غنی احساس میکنند ارتباط والایی با جهان و حتی خودشان برقرار میکنند. یا به قول گفتنی چشمشان باز میشود و به جزئیاتی دقت میکنند که پیش از این، متوجهاش نبودهاند. شعرخوانی فعالیتی صرفاً قشنگ نیست و به رشد شخصیتی ما کمک به سزایی میکند. مزیت دیگری که خواندن شعر دارد، بهبود حافظه است.
در ایران وقتی از شعر حرف میزنیم، نام بزرگان و مشاهیری مانند فردوسی، حافظ، سعدی، خیام و مولانا به ذهنمان میآید. چنین شاعران بزرگی که سرمایه ملی و فرهنگی ما هستند و در سطح جهان شناخته شدهاند، به معرفی احتیاجی ندارند و چه بسا از کودکی در مدرسه اشعارشان را خواندهایم و آشنایی نسبی با سبک و سیاقشان داریم؛ آثار این دسته از شاعران در بطن فرهنگ ما ریشه کرده و بخشی جداییناپذیر از ادبیات ما است. اما برعکس آنها، به شاعران معاصر کملطفی شده است و عموم مردم با کمتوجهی به اشعار این عزیزان خودشان را از لذتهای زیادی محروم کردهاند. یک مسئله دیگر این است که ما با اشعار جهان غریبهایم. خودمان آنقدر شعر و شاعر خوب و درجه یک داریم که کم پیش میآید سراغ اشعار دیگر ملتهای جهان برویم و پیگیرشان باشیم، این در حالی است که هم شاعران ایرانی روی شاعران انگلیسی و آسیایی تأثیر گذاشتهاند، و هم برعکس.
4. فلسفه
فلسفه هم درست مثل تاریخ واژه سنگینی است که اغلب ما ازش دوری میکنیم. البته فلسفه واقعاً دهان پر کن است و ذهن شما را سخت درگیر میکند، اما همهی کتابهای فلسفی آنقدر که عموم مردم فکر میکنند، سختخوان و قطور نیستند. وقتی خواندن کتابهای فلسفی را آغاز کنید، تازه میفهمید چه غول و بی شاخ و دمی از فلسفه در ذهنتان ساخته بودید و خواندن فلسفه چقدر میتواند آسان باشد، فقط نباید عجله کنید، باید به آرامی و با صبر سراغ فلسفه رفت. افلاطون، سقراط و یا دکارت برخی از برجستهترین فیلسوفها هستند. متون آنها و ایدههایی که در این متون مطرح کردهاند هنوز که هنوز است در موسسات و دانشگاههای سراسر جهان تدریس میشوند و مورد بحث و بررسی قرار میگیرند.
شاید برای شما هم سؤال شده باشد، که چرا ما پس از گذشت این همه سال، هنوز برای درک دنیایی که امروز در آن زندگی میکنیم به ایدههایی که هزاران سال از مطرح شدنشان میگذرد روی میآوریم؟ این سؤال پاسخ سادهای دارد. در نظریات فلسفی برخی از بزرگترین احکام خرد بشری را میتوان پیدا کرد، و چنین چیزهایی نه از هزار سال پیش تا حالا تغییر کردهاند و نه قرار است هزار سال بعد از ما تغییر چندانی بکنند. پیشتر گفتیم که علم به ما کمک میکند درک کنیم جهان اطراف ما چه سازوکاری دارد، کاری که فلسفه میکند برعکس علم است. فلسفه به ما کمک میکند سازوکار درونیات خودمان را درک کنیم. برای همین هم خواندن فلسفه پیچیدهتر است، چون درون انسان پیچیده است. اما درعوض خواندن فلسفه و شناختی که از خودمان بهمان میدهد، چند ده برابر اطلاعات کلی و زردی است که از خواندن کتابهای روانشناسی سطحی به دست میآوریم. پیگیری کتابهای فلسفی ما را در مسیر خودشناسی همیاری میکند.
همیشه کسانی هستند که به شما میگویند خواندن فلسفه اتلاف وقت است و به قدیمی بودن ایدههای مطرح شده در کتابهای فلسفی اشاره میکنند. درست است که پیشرفتهای تکنولوژی حتی در مقایسه با ۱۰۰ سال گذشته شگفتانگیز است، اما وقتی از ذهن و روح انسان حرف میزنیم، درباره منبعی از خرد و دانش حرف میزنیم که زمان رویش تأثیری نداشته و نخواهد داشت. هیچ اهمیتی ندارد کتاب فلسفیای که شما میخوانید چقدر قدیمی است، همان متنی که ۱۰۰۰ سال قبل از شما نوشته شده، میتواند امروز به رشد شما در مقام یک انسان کمک کند.
5. ادبیات بزرگسال
باید به این تصور غلط رایج پایان داد که ادبیات فقط و فقط به درد سرگرم شدن میخورد و چیز دیگری برای ارائه ندارد. ترومن کاپوتی بزرگ زمانی گفته است: «رمانهای خوب میتوانند بیشتر از هر کتاب علمیای به شما بیاموزند.» این حرف کاپوتی کاملاً درست است. رمانها و داستانهای کوتاه یا نمایشنامهها، همه فارغ از اینکه در چه ژانری قرار میگیرند و آیا واقعگرا هستند یا نه، زندگی و واقعیت ما را منعکس میکنند. یک رمان خوب که داستانش در دوره جنگ جهانی دوم میگذرد، جدا از هر چیز دیگری، نکاتی را درباره آن دوره تاریخی به ما میآموزد که کمتر کتاب تاریخیای دربارهاش صحبت کرده است.
شما با خواندن ادبیات هر دورهای میتوانید به روح مردمان آن دوره دسترسی پیدا کنید. آیا در کتابهای تاریخ ما نوشته شده مردم در زمان شاه چطور حرف میزدند؟ اما شما با خواندن کتابهای صادق هدایت، صادق چوبک، عباس معروفی، رضا جولایی و… میتوانید با دایره لغات مردم آن دوره آشنایی پیدا کنید. رمانها تجربهای انسانی به ما میدهند که در هیچجای دیگری وجود ندارد، و این تجربهی انسانی پر از آموزههای مختلف است.
همانطور که ما میتوانیم از تجربه آدمهای پخته و باتجربهای که در زندگی میشناسیم یا فرصت دیدار با آنها را پیدا میکنیم، استفاده کنیم و از راهنماییها و توصیههاشان بهره ببریم، ادبیات هم به ما کمک میکند. ادبیات به طور غیرمستقیم و در خلال روایات و بریدههایی از زندگی آدمهای خیالی تجربههای دست اول بهمان میدهد. تجربهی عاشق شدن، تجربه جنگیدن، تجربه چیزهایی که بعید است در زندگی واقعی همهشان را تجربه کنیم، اما خواندن این تجربهها قطعاً به ما در مسیرهای مختلفی که در طول زندگی میپیماییم، کمک ارزندهای میکند. در مجموع ادبیات از ما آدمی میسازد که دنیا را نه فقط از چشمان خودش، که از چشمان انسانهای متعددی میبیند و چه خرد و دانشی بالاتر از این؟ به عبارتی، هرچه در ۷ ژانر کتاب که باعث باهوشتر شدن ما میشوند میآموزیم، چکیدهای از آن را میتوان در ادبیات پیدا کرد؛ هم فلسفه، هم سیاست، هم تاریخ و شعر و علم.
6. سیاسی
عده زیادی از ما از سیاست دوری میکنیم. به خصوص از کتابهای سیاسی. از نظر بیشتر ما کتابهای سیاسی آنقدر خستهکننده هستند که ارزش خواندن ندارند. و واقعاً هم چنین کتابهایی قرار نیست شما را سرگرم کنند، اما یکی از بهترین کارهایی که میتوانید بکنید، خواندن یک کتاب سیاسی است. سیاست است که دنیا را به حرکت وامیدارد و سیاستمداران هستند که با نفوذترین آدمهای جهان هستند. بنابراین بهتر است همه ما بدانیم در دنیای سیاست چه میگذرد، با اردوگاههای فکری متفاوت آشنا شویم و درباره دورههای سیاسی مشهور و تأثیرگذار تاریخ بیشتر بخوانیم.
درست است، با تماشای برنامههای تلوزیونی مرتبط و دنبال کردن مصاحبههای سیاستمداران و چنین چیزهایی، میتوان به اطلاعات دنیای سیاست دست پیدا کرد، اما نمیتوان یک مصاحبه سی دقیقهای را با کتابی که همان سیاستمدار درباره سیاست نوشته و حاوی ۵۰۰ صفحه تجربه، اطلاعات ناب و… است، مقایسه کرد. خرد و ذکاوتی که از سالها تجربه فعالیت سیاسی به دست آمده فقط در کتابها یافت میشود، نه در هیچ برنامه تلوزیونی یا رادیویی.
خواندن کتابهای سیاسی به ما کمک میکند بفهمیم در دنیای سیاست چه میخواهیم، چه نوع دولت و یا حکومتی مورد پسند ماست و با اردوگاههای فکری متفاوت آشنا شویم.
7. زندگینامه
و در آخر، اگر به دنبال موفقیت و رشد کردن هستیم، چه چیزی بهتر از خواندن زندگی شخصیتهای بزرگ تاریخ؟ اعم از هنرمندان، سیاستمداران، چهرههای اجتماعی و دیگر افراد مشهور و موفق. ما از طریق تجربیات و افکار آنها میتوانیم شخصیت خود را بهتر پرورش دهیم و با نگاه آنها به جهان بنگریم.
هرچند که خواندن ضرری ندارد، اما توصیه میشود سراغ زندگینامه شخصیتهایی بروید که واقعاً دوستشان دارید و تحسینشان میکنید و مسیری که طی کردهاند هم مشابه مسیری است که شما قصد طی کردنش را دارید. از طریق خواندن خاطرات این شخصیت، خیلی بیشتر از آنچه فکر میکنید یاد خواهید گرفت، و این غیر از امید و انگیزهای است که چنین کتابهایی میتوانند به شما بدهند و الهامبخش شما در مسیر زندگیتان باشند.